معنی موثر و سودآور

حل جدول

موثر و سودآور

ثمر بخش


موثر

اثر بخش

لغت نامه دهخدا

سودآور

سودآور. [وَ] (نف مرکب، اِ مرکب) سوداگر که به معنی تاجر است. (از برهان) (آنندراج).

فرهنگ عمید

سودآور

آنچه سود و بهره بدهد، هر چیزی که از آن سود و بهره به ‌دست آید،
(اسم، صفت) [قدیمی] سوداگر،

مترادف و متضاد زبان فارسی

سودآور

آب‌ونان‌دار، پرحاصل، پرمنفعت، سودده،
(متضاد) مضر، زیانبار


موثر

اثربخش، اثرگذار، تاثیرگذار، ثمربخش، جایگیر، سودبخش، کارآ، کارگر، گیرا، مثمر، مفید، نافذ، نافع، نتیجه‌بخش، عامل، کاری، دخیل نقش‌پرداز،
(متضاد) بی‌اثر

فارسی به انگلیسی

سودآور

Efficacious, Moneymaking, Gainful, Moneymaker, Profit-Making, Profitability

فرهنگ فارسی هوشیار

موثر

سهیده سوتار ده هناییده سهند سوتومند کارو مند کار ساز نشانگذار نو ژنده (اسم) آنچه مورد تاثیر واقع شده. (اسم) اثر کننده نشان گذارنده: خودموثرتر نباشد مه زنان ای بسانان که ببرد عرق جان. (مثنوی. نیک. 276: 6) یا موثر تام. علت تام. تاثیر، گذارنده اثر و نشان، کارگر، کاری

عربی به فارسی

موثر

دارای نفوذ و قدرت

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

موثر

کارساز

هنایا، هناینده، کارگر، کارایی، کارساز

کلمات بیگانه به فارسی

موثر

کارساز

فارسی به عربی

موثر

بشکل مباشر، ثقیل، رائع، شغال، صحیح، ضرب، عاطفی، عنیف، فعال، کفوء، مدهش، مشارک

فارسی به ایتالیایی

موثر

efficace

واژه پیشنهادی

موثر

دخیل

معادل ابجد

موثر و سودآور

1029

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری